کلیپی منتشر شده و مورد توجه تحلیلگران و کارشناسان مربوطه قرار گرفته است.از تحلیلگران نزدیک به موساد و سیا گفته اند این کلیپ دال بر نفوذ میدانی است، یک تحلیلگر(بخوانید سخنران مقلد مدعی تحلیلگری)نزدیک به سپاه و اطلاعات سپاه ایران این تحلیل را برداشته بازنشر داده و در جمله بندی های نامربوط و منقطع مطالبی را اضافه کرده است که حاصل آن چنین است:شبکه ی جاسوسی محیط زیست پیش از سال های ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ که اوج مطرح پرونده جاسوسی محیط زیست است.با بلد کردن مسئله ی محیط زیست و خطرات علیه آن خصوصا خطرات علیه یوز ها ساختاری را شکل می دادند که منجر به لو رفتن اطلاعات مهم نظامی در میدان های مختلف شده است.از مبتدی بودن او و تیم پشتیبان او همین بس که هنوز فکر میکنند جاسوسی افقی و عمودی است!
نمیداند در عصر هوش مصنوعی و ماهواره های پیشرفته حرف از افقی و عمودی یک فریب ذهن و رویا پردازی است. امروزه به وسیله ی پهپاد و ماهواره ها و ریزپرنده ها و سایر تجهیزات و ترکیبشان با هوش مصنوعی به راحتی تصاویر افقی اخذ میشود.این سخنران مدعی میشود در وزارت نفوذ است یا مقصر وزارت است و سرنخ را در وزارت اطلاعات باید جستجو کرد!
پیش از جنگ ۱۲ روزه:
تاریخ پرونده ی «جاسوسهای محیط زیست» ایران به زمستان سال ۱۳۹۶ (ژانویه و فوریه ۲۰۱۸) بازمیگردد. در این تاریخ، ۸ نفر از فعالان محیط زیست به اتهام جاسوسی بازداشت شدند که این مسأله بازتاب گسترده ای در رسانه ها داشت و همچنان مورد توجه است.اتهام اصلی بازداشت شدگان، جمع آوری اطلاعات از مناطق حساس تحت پوشش پروژه های محیط زیستی بود. با این حال، وزارت اطلاعات چندین بار تاکید کرد که دلیلی برای اثبات جاسوسی این افراد نیافته است. اختلاف نظر جدی میان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات، این پرونده را به یکی از مهمترین مسائل امنیتی آن سال تبدیل کرد.این پرونده همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد و همین مسئله رای و نظر وزارت را تایید میکند و نزدیکان ارگان مقابل علی الظاهر همچنان در حال دست و پا زدن هستند تا مدرکی متقن دال بر جاسوس بودن آن افراد پیدا کنند و هر بار به بهانه ای زوایای تاریک پرونده بازگشایی می شود.
اما به باور غالب کارشناسان تا امروز اطلاعات سپاه هیچ مدرک متقنی (مستند و علمی) که اتهام جاسوسی فعالان محیط زیست را اثبات کند، ارائه نکرده است.
برعکس، وزارت اطلاعات، شورای عالی امنیت ملی، هیات چهارنفره دولت و حتی رئیس سازمان محیط زیست بارها اعلام کردند که سند و دلیلی مبنی بر جاسوسی این فعالان وجود نداشته و مدارک اطلاعات سپاه هم برای اثبات این اتهام کافی نبوده است.
دادگاه اما بر اساس گزارشها و کیفرخواست تهیه شده توسط اطلاعات سپاه، فعالان را محکوم کرد؛ ولی هیچ کدام از این مدارک به صورت شفاف و عمومی منتشر نشده است.
پیش از این در مسئله ی هسته ای با طرح عملیات روانی که در جامعه علیه وزارت اطلاعات رقم زده شد و توسط برخی چهره ها و تحلیلگران عمدتا با افکار نزدیک به افکار ارگان های نظامی شکل گرفت ادعا این بود که وزارت چون نهاد دولتی است نفوذی دارد، همچنین گفته شد چون پرونده های هسته ای به سرقت رفت پس وزارت باید از حراست این مجموعه به کنار برود.اما مشاهده شد که حراست با تبدیل شدن به حفاظت هسته ای، منجر به ترور های هدفمند دانشمندان متعددی شد و تا به امروز این ترور ها ادامه دارد.حدس میزنم می خواهند عده ای جریانی را علیه وزارت ایجاد کنند تا قدرت آن را کاهش بدهند و سیطره ی نفوذش را کاهش بدهند.
کمی قبل از جنگ ۱۲ روزه _ترور های هدفمند:
از زمان سقوط داعش توسط مامورین وزارت اطلاعات و زدن مقر داعش با همکاری سپاه قدس،سیا،پروژه ی ناامن سازی منطقه و تجزیه ی منفی آن را شکست خورده میبیند.در این زمان است که آماج حملات به عناصر کلیدی پیوند دهنده ارگان نظامی با ارگان اطلاعاتی کلید می خورد.همچنین ترور های هدفمند برای تضعیف هرچه بیشتر مقاومت کاملا مشهود است.
قاسم سلیمانی در ۱۳ دی ۱۳۹۸ (۳ ژانویه ۲۰۲۰) ترور شد و محسن فخری زاده در ۷ آذر ۱۳۹۹ (۲۷ نوامبر ۲۰۲۰)؛ یعنی نزدیک به ۱۱ ماه بعد ترور می شوند.تنها مدت کوتاهی بعد از این ترورها، طرح صلح ابراهیم قوت می گیرد. سفرها به آذربایجان شکل می گیرد. در این سفرتاسیسات نظامی اطلاعاتی امنیتی در شمال و شمال غرب کشور شکل میگیرد اما ارگان نظامی ایران همچنان درگیر مسائلی است که به ماهیت او مربوط نمیشود یا سعی میشود توسط کارشناسان نظامی ترمرکز زدایی بشود. به بلحاظ نظامی باید پایگاه های شمال و شمال غربی کشور تقویت میشد و اگر به صورتی که باید و شاید شکل نگرفت این به سبب نداشتن اشراف اطلاعاتی و تمرکز نظامی است.
این کنش های اسرائیل کافی بود تا تدابیر امنیتی نظامی از سمت ایران و مقاومت تدبیر بشود و مقاومت تصمیم زود هنگامی گرفت برای شکل گیری جنگ و درگیری، جنگی که در آن تمام رفتار ها و اقدامات یا دیر هنگام انجام شدند یا ضعیف یا غیر هدفمند یا غیر مسلط و یا واکنشی و ن کنشگرانه انجام شدند.
این نقدهارا در زمان جنگ برای ارگان نظامی مینوشتم و دائما میگفتم باید هدایت جنگ با ارگان اطلاعاتی باشد و نه نظامی در عصر حاضر شکل جنگ ها، جنگ اطلاعاتی است اما اقدام مفیدی صورت نگرفت و دیدیم چه فضاحتی ببار آمد و مقاومت تقریبا پا در ورطه ی سقوط گذاشت تمام فرماندهان ارشد وکلیدی مقاومت وحتی ارگان نظامی ایران ترور شدند.این نشان از عدم تسلط اطلاعاتی میدانی مقاومت و ارگان های نظامی مربوطه دارد.
در ترور سید حسن نصرالله و سقوط اسد دیدیم که چگونه اسرائیل در حرکتی چندجانبه موقعیت های مقاومت و حتی سپاه را هدف قرارمیداد و دائما اخبار ترور منتشر می شد.این یعنی اسرائیل در میدان نبرد دست برتر اطلاعاتی داشته است. اما مشاهده میشد که نهاد های نظامی مقاومت دائما مشغول راکت پرانی بودند آنهم راکت های ضعیف و بدون وابستگی به علم، و داشتن پیشینه ی اطلاعاتی نسبت به توانایی های ماهواره ای اسرائیل.
این جز ضعف اطلاعات نظامی چیز دیگری نیست.ما در روزهایی که به مقر های اصلی ارگان نظامی ایران حمله میشد و تصاویر زدن پدافند ایران را در وعده صادق ۱ و ۲ به نمایش میگذاشتند این ضعف را شاهد بودیم و از سویی برتری اطلاعاتی طرف مقابل. عمده تصاویر،تصاویر ماهواره ای بودند که از محل های مورد اصابت منتشر میشد.این یعنی نیروی اطلاعاتی اسرائیل یا عمدتا ماهواره ای بوده است و اگر غیر ماهواره ای هم بوده است فعلا رو نکرده تا برای فصل آتی درگیری ها بکار بگیرد آنها را.اینها همان هایی هستند که جلسه ی سری سپاه را لو دادند.همچنین اگر بخواهیم بر منطق افراد نزدیک به سپاه قضاوت کنیم نفوذ در ارگان نظامی را نشان میدهد چون مکان هایی که زده میشد داخل مقر مکان های نظامی بود چرا که اهداف عمدتا در وعده صادق ۱ و ۲ صرفا نظامی یا عمدتا نظامی بود.
اما در روز های منتهی به جنگ تحرکات اطلاعاتی از ارگان های نظامی مقاومت مشاهده نمی کنیم.در عوض واجا با وارد کردن ضربات متعدد به تروریسم های بیرونی و درونی آنهارا درهم کوبید.در تمام این دو بند مذکرو شما مشاهده نمیکنید وزارت یک گاف بدهد و یا ترور موفق به موساد بدهد.بلکه برعکس بوده است.
ترورهای هدفمند در کنار تضعیف هر چه بیشتر مواضع مقاومت با آن دقت و شدت نشان از عمق نفوذ اسرائیل در بدنه مقاومت و اطراف آن و طرح جامعی علیه ایران دارد.اما ارگان نظامی ما به جای تقویت مقاومت و نفوذ در اسرائیل برای شناسایی و دفع خطرات نظامی به مباحث متعددی می پردازد که تمرکز نظامی اش را کاسته است و بودجه اش را هدر میدهد و نفوذ را در آغوش میکشد.نوع نیرو گرفتن و عضوگیری سازمان اطلاعاتی این ارگان اشکالات متعددی دارد که جای آن در این مقال نگنجد.این اتفاقات اگر از نفوذ نباشد از عدم تدبیر صحیح امور نظامی است.
هنگام جنگ ۱۲ روزه:
من به عنوان یک تحلیلگر و پژوهشگر مسائل امنیتی اطلاعاتی دائما به نهاد های مختلف هشدار میدادم و از خطر جنگ آنها را مطلع میکردم. اما آنها صرفا بنابر آنچه در اخبار گفته شده است این تحلیل هارا و موجی که ساخته بودم را محال میدانستند. این شد که تحلیل ها را برای واجا هم فرستادم، و از آنجایی که مجددا مشاهده شد تمام ترور ها از نیروی نظامی کشور بود مشخص میشود واجا هشدارها را جدی گرفته بود و چه بسا پیش از هشدار های من پیگیری می کرده است.
ادعای ضد و نقیض در خصوص آگاهی مسئولین نظام از این حمله در رسانه ها منتشر شده است که بنظر میرسد یک حالت آماده باش بوده است اما اینطور نبوده است که چندین روز پیش از جنگ بدانند جنگی در راه است و جابجای ها را انجام بدهد.
به هر روی به فرض آمادگی صد در صدی، اما این که غافلگیر شده اند و یکباره حمله شده و سر ارگان نظامی زد شد خود دال بر وجود جاسوسدر بدنه ی ارگان نظامی است که همان ابتدا در مورد این مسئله نوشته ام همچنین خبر از جدی نگرفتن عمق حملات دارد و این عدم اشراف اطلاعاتی نظامی ایران نسبت به برنامه های اساسی اسرائیل را میرساند.
واجا کمی پیش از جنگ توانست با ثبت موفقیت آمیز بزرگترین جابجایی ودرز اطلاعاتی در موساد و ارگان های اسرائیل اطلاعات لازم را بدست آورد و به ارگان های نظامی ارسال کند و دیدیم که مطابق اهداف و اطلاعات واجا و البته تحلیل هایی که در رسانه های جمعی ارائه می نمودم عمل شد و پیروزی حاصل شد.
این است که میگویم جنگ های امروز جنگ های اطلاعاتی است.موساد بود که عمل می کرد و ناتوی اطلاعاتی همراه او با بازوی نظامی که همراهش بود.مسلما ارگان نظامی در برابر این هژمونی اگر بخواهد تک روی کند تمام ماهیت و عملکرد های آتی آن رنگ می بازد.این اقدام واجا نشان داد که عملکرد واجا تنها واکنشی نیست و کنشگرانه هم هست.مخصوصا آتش سوزی تاریخی اسرائیل این مهم را ثابت کرد چرا که معتقدم دست های پنهانی نهاد اطلاعاتی ایران(واجا) در میان است.
مشاهده شد که در جنگ جاسوس ها با پایگاه های نظامی آنها در دل ایران به کارگیری شد و نا امنی گسترده ای رقم زدند که با پیشنهاد طرح گسترش بازرسی و گشت های خیابانی آنهارا با مرحله ی جدیدی روبرو ساختم.این باعث شد تا تمرکز نظامی ها و اطلاعاتی های ما گسترش یابد.
عملکرد جاسوس های موساد این فرضیه ی سخنران نزدیک به اطلاعات سپاه و همچنین شبکه ی تحلیلگران موساد و سیا را از میان میبرد و طرد می کند.در واقع شبکه ای از جاسوسان که به لحاظ نظامی نزدیک به چند تیپ نظامی را شامل میشود به راحتی میتوانند با پهپاد و ریزپرنده و … اطلاعات لازم را به موساد مخابره کنند.
از اینها گذشته محیط مشاهده شده در کلیپ یک محیط کاملا باز است که تنها یک توده ی درخت یا شبهه درخت در این بیابان است که شکی برای هیچ نیروی خردمند اطلاعاتی باقی نمی گذارد که ذیل این توده باید یک ابزار باشد خصوصا با سنسور های هوایی این مسئله کاملا قابل اثبات است و تیم و خود سخنرام بازی داده شدند یا در پازل آنها بازی می کنند تا مهم ترین ارگان نظام تضعیف بشود.این از ضعف اطلاعاتی ارگان نظامی است که نمی داند کجا باید استتار را انجام دهد یا چگونه انجام بدهد یا دشمن برای شناسایی چه امکانات و روشی دارد.
امید است جنگ با رهبری واجا هدایت شود و تاسیس شورای دفاع به رهبری واجا هدایت شود که اگرچنین نشود ایران و نظام قطعا ضربات سختی خواهد خورد.
همان طور که حفاظت هسته ای با حملات به مکان های هسته ای و ترور شخصیتهای هسته ای رنگ باخت.و همانطور که گفتم بدون مقاومت و بمب هسته ای ایران ضعیف است و چند شخص گفتند ایران ضعیف نشده است و آن یکی با طرح مرد دیوانه و مد مکسکه برامده از یک تیم مشخص طرح ساخت بمب اتم به عنوان آلترناتیو دکترین بازدارندگی بر اساس عمق استراتژیک را رد کرد و منجر به تضعیف هرچه بیشتر ایران شدند و ضرباتش در جنگ ۱۲ روزه ملموس بود و اگر واجا و تحلیل های پیش گفته نبود مشخص نبود وضعیت الان چه بود؟!...
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.